الساالسا، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

السا دلبند مامان و بابا

دو ماهگی السا

1394/8/13 18:27
نویسنده : مامان لیدا
354 بازدید
اشتراک گذاری

روزها پشت سر هم میگذشتن و روز به روز شما بزرگتر و خانم تر میشدی اولین لبخندت رو هم توی این ماه تجربه کردی روز93/9/18  که مامان ملیحه خونه ما بود و میخواست شما رو حموم کنه با یه خنده ی ناز ما رو غافلگیر کردی که همون لبخندت کل خستگی من و از تنم بیرون کرد .روز 93/9/24 هم که چهل روزه شدی ، نمیدونم فلسفه چهل روزگی چی هست ولی اون روز برای اولین بار مامان ملیحه ناخن هات رو گرفت و از دست اون دستکش های کوچولو که کلافت میکرد راحت شدی و بعدش با مامان ملیحه و مامانی رفتی حموم و فردای اون روز هم به مناسبت چهل روزگی شما مامان ملیحه یه مهمونی خونوادگی ترتیب دادن که شام رو رفتیم رستوران بعدش اومدیم خونه مامان اینا و بدین ترتیب چهل روزگی شما رو جشن گرفتیم. 

روز یکشنبه هفته بعد هم شب یلدا بود و ما در تدارک اولین شب یلدا برای شما بودیم که روز پنجشنبه ی همین هفته دو تا اتفاق همزمان هممون رو غافلگیر کرد پدرجون پاشون پیچ خورده و مچش شکست و درست همون شب حاج آقا هم تو خونه افتادن و استخوان رانش شکست. پای پدرجون رو گچ گرفتن اومدن خونه ولی حاج آقا باید عمل میشد و چون سنشون هم بالا بود ریسک عمل هم بالا میرفت ، چند روز تو بیمارستان بستری بودن و حالشون هم خوب نبود و همه براشون نگران بودیم شب یلدا هم تو بیمارستان بودن برا همین کسی دل و دماغ شب یلدا رو نداشت ، بعد چند روز با بی حسی عمل رو انجام دادن و خدا رو شکر رفته رفته حالشون رو به بهبودی بود و پدر جون هم بعد یک ماه گچ پاشون رو باز کردن و همه چی بخیر گذشت.

واکسن دو ماهگی رو با مامان رفتیم چون من دلش رو نداشتم مامان پاهای شما رو نگه داشت تا واکسنت رو بزنن من هم رومو برگردوندم ، اولش گریه کردی ولی زود آروم شدی و تا برسیم خونه خوابت برد به خاطر قطره استامینوفن بیشتر اونروز رو خوابیدی و زیاد تب نکردی.

پنجشنبه هم رفتیم آتلیه و با کلی زحمت چند تا عکس گرفتیم که نتیجه اش راضی کننده بود.چشمک

 

 

 

 

پسندها (6)

نظرات (4)

مامان مبینا
14 آبان 94 9:46
عزیزم تولدت مباااااااااااااااااااااااااااارک
مامان لیدا
پاسخ
خیلی ممنون مامان مبینا جون
مامان زهره
17 آبان 94 9:10
ای دون پرنسس زیبا چقدر ماه ی خدا تو رو واسه پدرومادرت حفظ کنه عاشتم خوشگلم بوس
مامان لیدا
پاسخ
خیلی ممنونم مامان زهره ی مهربون شما لطف دارین مرسی
خواهری
17 آبان 94 16:28
پردیس خواهرماهان گلی
22 آبان 94 14:50
ووش لپ هاتو بخورم
مامان لیدا
پاسخ
مرسی