الساالسا، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 12 روز سن داره

السا دلبند مامان و بابا

یک ماهگی السا

1394/8/12 18:47
نویسنده : مامان لیدا
513 بازدید
اشتراک گذاری

السای نازم روز دهم تولدت راهی خونه مامان ملیحه اینا شدیم و درست دو ، سه روز بعد اون کولیک شما شروع شد طوریکه از ساعت یک شب گریه رو سر میدادی تا خود صبح ،حدود دو هفته خونه مامان اینا بودیم و خیلی ها هم تو این مدت برای دیدن شما میومدن اگه دست من بود حالا حالاها خونه ی مامان ملیحه اینا موندگار بودیم ولی بالاخره بعد دو هفته رضایت دادیم و برگشتیم خونمون البته مامان ملیحه هرروز صبح می اومد پیشمون و به من کمک میکرد و مامانی هم یک روز در میون می اومد و شما رو حموم میکرد،روزها تقریبا آرومتر بودی ولی فقط تو بغل میخوابیدی یعنی وقتی که میخواستم بزارمت تو تخت پارک چشمت رو باز میکردی و گریه سر میدادی،همش دوست داشتی تو بغل باشی و من هم به عنوان پستونک در کنارت باشم به قول مامانی که میگفت:با سنجاق سینه السا رو وصل کنین به مامانش خنده شب ها هم که کلا بخاطر کولیک خواب نداشتیم از ساعت یک شب بیدار بودی و گریه میکردی تا ساعت هفت صبح آخرا به ساعت نه هم کشیده بود و فقط تو بغل من آروم بودی کل سه ماه  این برنامه شبانه ما بود طفلی بابا فربد هم شب تا صبح خواب نداشت و صبح ها با قیافه ی خواب آلود میرفت سر کار هیچ دارویی هم رو کولیک شما تاثیری نداشت فقط با صدای سشوار ، هود و جاروبرقی آروم میشدی یعنی موقع خواب هود و سشوار رو روشن میکردیم تا شاید کمی بخوابی(یعنی شرایط اون روزهای ما دیدنی بودخسته) تا وقتی اینا روشن بودن  شما آروم بودی همین که اینارو خاموش میکردیم دوباره گریه رو شروع میکردی یادم میاد یه شب هیچ کدوم از اینا رو گریه ی شما تاثیر نداشت و ما مجبور شدیم ساعت چهار صبح سوار ماشین بشیم بریم خیابون گردی که بعد از چرخیدن تو خیابونا شما خوابیدی و برگشتیم خونه .صبح که میشد شما از خستگی خوابت میبرد و من هم پیشت یه چرتی میزدم خلاصه چند ماه اول خیلی بهمون سخت گذشت ولی بعد از اینکه کولیکت خوب شد تقریبا برنامه خوابت هم تنظیم شد.

یک ماه بعداز تولد وقتی برای چکاپ ماهیانه رفتیم ، دکتر گفت دخترکوچولومون خوب وزن نگرفته و باید همراه شیر خودت شیر خشک هم بدی و از اون روز به بعد السا جونی دوگانه سوز شدنخنده

 

 

پسندها (7)

نظرات (3)

مامان زهره
12 آبان 94 19:26
سلام السا جونم تولدت پیشاپیش مبارک امیدوارم هرروزت بهتر از روز قبل باشه امیدوارم به لطف پروردگار زیر سایه پدرومادرت جشن 150 سالگیت رو تو این وبلاگ به ثبت برسونی برات دلی شادولبی خندون آرزومندم دوستت دارم خوشگلم میلادت هزاران بار مبارک پرنسس زیبا
مامان لیدا
پاسخ
سلام مامان زهره مهربون ممنون از پیام زیبا و پرانرژیت عزیزم خدا آریا کوچولوی ناز رو حفظ کنه خوشحالم از آشنایی شما
مامان فرهام
13 آبان 94 6:52
عزیز دلم تولدت مبارک فدات شم با اون صورت معصومت!!!مامانش اسفند یادت نره خیییییییلییییی جیگره به خدا
مامان لیدا
پاسخ
ممنونم مامان مارال مهربون شما لطف دارین فرهام جون رو ببوسین
مامانی کوثــر و کهـرزاد
13 آبان 94 17:28
به به چه خاااانومی اینجاست ... فدات شه خاله الســـــــــــــا
مامان لیدا
پاسخ
مرسی خاله جون شما لطف دارین